تاریخچه صد روزی که جهان را تغییر خواهد داد

موسسه برنوس با شعار جهان را رمزگشایی کنید تا بهتر تصمیم گیری کنید مقاله زیر را در تاریخ 14 اوت 2024 (24 مرداد 1403)در خصوص تاثیر رفتار ایران در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی منتشر نموده است که حائز اهمیت است:

کمتر از سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است. درگیری بین دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و تشکیلات دموکرات، ارتباط نزدیکی با درگیری های جاری در سراسر جهان دارد. آنچه در اوکراین و غزه رخ می دهد تا حدی به انتخاب هایی که در واشنگتن توسط یک دولت تضعیف شده دموکرات انجام می شود بستگی دارد و برعکس، سیر تحولات درگیری ها در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر منعکس خواهد شد.

اما مهمتر از اینکه بدانیم چه کسی از میان دونالد ترامپ یا کامالا هریس، جانشین جوزف بایدن خواهد شد، نیز مسئله ای وجود دارد. از زمان شروع جنگ در اوکراین، ما شاهد زیر سوال بردن یکجانبه گرایی یورو-آتلانتیک از سوی بقیه جهان بوده ایم. درگیری غزه این روند را بیشتر تشدید کرده است. برخی می گویند جنگ سرد جدیدی آغاز شده است. برخی دیگر از تشدید غیرقابل کنترل بین "غرب" و "جنوب جهانی" هراس دارند. در مؤسسه برنوس، ما بیشتر بر این باوریم که سلاح‌های هسته‌ای، مانند دوران جنگ سرد، به عنوان یک محافظ عمل می‌کنند. دنیای جدید و چند قطبی در حال ظهور است، که در آن ایالات متحده باید مصالحه هایی را بپذیرد. جایی که کشورهای اروپایی باید با فاصله گرفتن از ایالات متحده جایگاه خود را تعریف کنند - تا از سازماندهی مجدد جهان حذف نشوند. این امر دشوار خواهد بود زیرا در حال حاضر نه واشنگتن، نه لندن، نه پاریس و نه برلین آمادگی پذیرش توازن قدرت استراتژیک، اقتصادی و سیاسی جدید بین گروه 7 و برجام را ندارند.

اگر مایلید بدانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، با این مقاله همراه شوید. 100 روز آینده یکی از دراماتیک ترین روزهای تاریخ معاصر خواهد بود.

استراتژی ایران برای اجتناب از جنگی که بنیامین نتانیاهو به دنبال آن است

دو هفته است که به آنها [رژیم صهیونیستی] قول "شب آینده" داده شده. اما حملات تلافی جویانه ایران در راه نیست. بیایید سعی کنیم بفهمیم در پشت صحنه دیپلماسی بین المللی چه می گذرد.

زمانیکه که ما این تحلیل را می نویسیم، هنوز هیچ حمله ای از سوی ایران به اسرائیل صورت نگرفته است، پس ارزش این را دارد که بفهمیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در واقع دو هفته است که رسانه های (غربی) واکنش ایران به ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران را قریب الوقوع اعلام کردند و بیان اینکه این اقدام جایگاهی ندارد.

تحلیل گران غربی در ابتدا مدعی شدند که در داخل حکومت ایران، به ویژه بین رهبر معظم انقلاب، علی خامنه ای، و رئیس جمهور تازه منتخب جمهوری، مسعود پزشکیان، اختلافاتی وجود دارد. آیا غرب کاری بجز متهم نمودن کشور ها می داند آنهم زمانیکه از تاریخ (محافظه‌کاران/اصلاح‌طلبان) خود عبرت نگرفته است؟

همینجا اضافه می کنیم که ما ادعای ایران شناس بودن نداریم. رمزگشایی یک اجتماع خارجی همیشه دشوار است. از سوی دیگر به نظر ما مناسب است که از خود بپرسیم آیا غرب و ایران به یک زبان دیپلماتیک یکسان صحبت می کنند؟ و اینکه تصور آنها از استراتژی چیست.

یک استراتژی غربی که فاقد ابزارهای متنوع است

اجازه دهید ابتدا با کمی شفافیت در مورد رفتار «غربی» شروع کنیم:

+ نحوه نگرش ما به روابط بین الملل دوگانه شده است: کسانی که با ما نیستند، علیه ما هستند. حتما برخی خواهند گفت که این یک رویکرد آمریکایی است، اما باید توجه داشته باشیم که کشورهای اتحادیه اروپا تقریباً همه این روش را در پیش گرفته اند، و اینکه دولت [رژیم صهیونیستی] خوانش دوگانه از جهان را به سمت یک هجمه بیهوده سوق می دهد، که باعث می شود امروز توسط دشمنان محاصره شود.

+ نخست‌وزیر [رژیم صهیونیستی] وقتی دستور ترور هنیه را در تهران داد، فکر میکرد که دارد یک سکانس ساده را راه‌اندازی می‌کند: تحریک از سوی [رژیم صهیونیستی] ، انتقام‌جویی‌های ایران، نیاز به تشدید تنش، که به دنبال آن [رژیم صهیونیستی] آمریکا را به سمت این ماجرا بکشاند.

پیشینه تصمیمات ایران

بدیهی است که ایران از همان ابتدا دام را دید. نیازی به دانستن تاریخچه روابط بین‌الملل نیست تا بفهمیم ایران بازی دوگانه غرب را حفظ است: در اوایل دهه 1950، زمانی که مصدق نخست‌وزیر می‌خواست منابع انرژی کشور را به‌طور مستقل مدیریت کند، در کودتای سازمان‌دهی شده توسط سیا و ام آی 6 سرنگون شد. زمانی که مردم ایران می خواستند از شر رژیم شاه که تحت الحمایه آمریکا تلقی می شد خلاص شوند، انقلاب کردند، اما برای انجام این کار، مجبور شدند یک جنگ ده ساله با عراق را تحمل کنند. در آن زمان صدام حسین ابزار جنگ ایالات متحده بود. ایالات متحده به سختی با دیکتاتور عراقی تسویه حساب نمود. با کسی که کویت را تلافی مناسبی برای جنگی که او را وادار به آغازش علیه تهران کرده بودند ارزیابی کرده بود. ایران بار دیگر هدف ایالات متحده قرار گرفت و تهدید به جنگ اسرائیلی-آمریکایی شد، در شرایطی که به یک ابزار بازدارنده هسته ای دست می یافت. سال‌های ریاست جمهوری اوباما نمایانگر باز کردن یک پرانتز [یک استثناء] در این میان بود، که اما ایرانی‌ها معتقدند هیچ اعتماد پایداری نمی تواند ایجاد کند؛ [کما اینکه] دونالد ترامپ و جو بایدن به خط ضد ایرانی بازگشتند. یک رئیس جمهور آمریکایی می تواند توافق نامه های امضا شده توسط نفر پیشین خود را پاره کند.

به این ترتیب، ایران برای چهل و پنج سال تحت مجموعه ای از تحریم ها قرار گرفته است. در مواجهه با دشمنی که به روشی دوگانه فکر می کند و دارای قدرت تخریب وحشتناکی است. نگرانی قدرتی که می خواهد حاکمیت بلندمدت خود را تضمین کند عبارت است از (1) ترجیح دادن دیپلماسی بر رویارویی مسلحانه. (2) یک ابزار اقتصادی و نظامی ایجاد کند که می تواند برای دشمن تهدید کننده باشد. (3) به دنبال راه هایی برای خسته کردن حریف بدون نیاز به مبارزه باشد. 

آنچه استراتژی کنونی ایران را هدایت می کند

 این سه اصل عملی در زمانیکه که ما در مورد آن صحبت می کنیم قابل مشاهده است:

(1)    ایران فرصتی برای مذاکره جهت برقراری آتش بس در غزه باقی می گذارد. محدودیت فعلی رزمایش از آنجا ناشی می شود که سینوار، رهبر جدید حماس وارد فرآیند چانه زنی نمیشود. با این حال، زمانیکه از منظر هنر دیپلماتیک با دقت نگاه کنیم، ایجاد تعلیق در اجرای یک حمله تلافی جویانه و پیوند زدن آن به امضای یک آتش بس، رفتار اخلاقی تهران را در مقابل جامعه بین المللی در موضع قدرت قرار می دهد و این امر به ویژه از آنجایی مشهود است که چین و روسیه ماه ها به شکل گیری کشور فلسطین و اعمال قطعنامه های سازمان ملل برای پایان دادن به مناقشه اسرائیل و فلسطین کاملا متعهد بوده اند. ترور اسماعیل هنیه، از سوی پکن، جایی که او یک هفته اقامت کرده بود و اعلامیه مشترک همکاری جناح های فلسطینی را امضا کرده بود، اقبالی نداشت. تعلیق انتقام‌جویی از سوی ایران، تل‌آویو و واشنگتن را در حالت تدافعی قرار داده است در نتیجه برای نتانیاهو منحرف نمودن مذاکرات آتش بس از طریق ناسازگاری هایش دشوارتر می‌شود.

(2)    طی گذشت سال‌ها، ایران به ابزار نظامی مؤثری دست یافته است. موشک های ایرانی روز به روز کارآمدتر می شوند و در طول حملات در اواسط آوریل، تهران توانایی خود را در اشباع کردن دفاع از طریق هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌، قبل از ارسال موشک‌های کارآمدتر در مسیر حمله ای که قادر به رسیدن به اهداف نظامی [رژیم صهیونیستی] بود، نشان داد. اضافه می کنیم که طبق محاسبات، [رژیم صهیونیستی] و متحدانش در جریان مخالفت با حملات ایران در 24 فروردین، یک میلیارد دلار صرف منابع دفاعی کردند، در حالی که ایران به نوبه خود تنها 80 تا 100 میلیون دلار هزینه کرد.

(3)    در واقع، تهران با عدم انجام حملات به مدت دو هفته و در عین حال تهدید به انجام آن، چیز دیگری به دست آورده است: اینک سیستم دفاعی [رژیم صهیونیستی] ، آمریکا، اردن و غیره در 24 ساعت شبانه روز فعال هستند که بسیار گران قیمت تمام میشود. اقتصاد اسرائیل از درآمد گردشگری محروم است. ناگفته نماند تاثیر روانی انتظار بی پایان بر ساکنان شمال اسرائیل که معتقدند اولین هدف حمله هماهنگ ایران و حزب الله و سایرین هستند فاجعه بار است. آسیب پذیری گنبد آهنین نیز قبلا محدودیت های خود را نشان داده است و هیچکس جرات نمی کند تصور کند که اگر پدافند هوایی کشور و متحدانش اشباع شود چه اتفاقی می افتد.

بدون ورود به جنگ در جنگ پیروز شوید؟

اینک  به آنچه در ابتدا بیان شد باز می گردیم. رویکرد استراتژیک غرب به شکل فاجعه باری ساده انگارانه است. ایران به خاطر دارد که ما همیشه برای پیروزی در جنگ نیازی به جنگیدن نداریم. جنگ روانی، فرسودگی منابع دشمن، جمع‌آوری حمایت‌های دیپلماتیک گسترده و غیره، انسان را به این فکر می‌اندازد که آیا تأثیر رفتار ایران بسیار مؤثرتر از آن نیست که فوراً به نتانیاهو درگیری مورد نظر او پیشنهاد شود.

در زمان نگارش این مقاله، انتظار می‌رود مذاکرات دوحه که در آن آمریکا، مصر و قطر حضور دارند، برای تصور شرایط آتش‌بس در غزه، همچنان ادامه داشته باشد. [رژیم صهیونیستی] در حال حاضر نمی‌خواهد متعهد به توقف کامل درگیری‌ها یا خروج کامل نیروهایش از نوار غزه شود. همچنین می دانیم که حماس و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی یک "اقتدار بین المللی" بر نوار غزه را به رهبری کشورهای عربی که در حمایت از آرمان فلسطین چندان فعال عمل نمی کنند، نمی پذیرند.

بدیهی است که بسیاری از بازیگران منطقه متوجه ویرانی هایی هستند که جنگ با [رژیم صهیونیستی] شروع می کند. برای مثال کافیست تنها نابودی حیفا با بندر و دانشگاهش را تصور کنیم. با این حال، دولت نتانیاهو در حالی که ایران حملات احتمالی را به حالت تعلیق درآورده است، به بمباران در جنوب لبنان و غزه ادامه می دهد. تصاویری که در هفته گذشته از نوار غزه به دست ما رسیده، از فجیع ترین تصاویری است که از زمان آغاز جنگ دیده ایم، به ویژه در مورد قتل عام کودکان توسط نیروی هوایی [رژیم صهیونیستی]. بسیاری از ناظران منطقی استدلال می کنند که جنگ در خاورمیانه عواقب وحشتناکی برای اقتصاد غرب نیز خواهد داشت.

پس ازاین نوبت انتخابات آمریکا است. آیا ایالات متحده تمام وزن خود را پشت سر می گذارد تا اسرائیل را مجبور به امضای آتش بس پایدار کند؟ کامالا هریس جناح چپ حزب دموکرات را تضمین می کند و می تواند موفقیت بزرگ دیپلماتیک را کسب کند.

این شنبه، 17 آگوست، هیچ کس نمی تواند بگوید کدام روند غالب خواهد شد. اما در صورت وقوع جنگ، ایران به گونه ای عمل کرد که می توانست روی حمایت قاطع افکار بین المللی حساب کند.

 منبع: https://www.institut-brennus.com

کد خبر 21138

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =